Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-02@15:16:34 GMT

تقی آزاد ارمکی: شهاب حسینی چرا باید مهاجرت کند؟

تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۶۵۰۸۱۷

تقی آزاد ارمکی: شهاب حسینی چرا باید مهاجرت کند؟

تقی آزاد ارمکی گفت: در جامعه‌ای که اصل حوزه دین تغییر کرده و فرهنگ پوپولیستی حاکم شده است، انتظار ندارید تتلو بیاید؟ چرا تتلو نیاید؟ ۱۸ میلیون نفر که چیزی نیست، باید ۸۰ میلیون نفر او را تایید می‌کردند.

رفتار‌های بعضاً نامتعارف نسل جدید ریشه در چه دلیل یا دلایلی دارد؟ اساساً قیاس نسل‌ها کنشی صحیح است یا بی‌ربط؟ تکلیف سیستم در قبال رفتار و مطالبه‌هایی که با رفتار و مطالبه‌های قبل تفاوت دارد چیست و.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

..

دکتر تقی آزاد ارمکی، جامعه‌شناس ایرانی و استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در گفتگو با اعتمادآنلاین به این پرسش‌ها پاسخ داده است.

نسل نوجوان و جوان کنونی چه فرقی با نسل‌های دهه‌های گذشته دارد؟

هیچ فرقی نمی‌کند. چون شما با افراد گذشته مقایسه می‌کنید فکر می‌کنید فرق دارد. در واقع شما بر اساس معیار خودتان قضاوت می‌کنید. اما اگر در کل نگاه کنید و نسل‌ها را با هم مقایسه کنید، خیلی فرقی نمی‌کنند. آدم‌ها همان آدم‌ها هستند و رفتارهایشان را تکرار می‌کنند. اگر تغییرات عمده‌ای بین نسل‌ها نسل دهه ۶۰ با دهه ۵۰ و دهه ۷۰ وجود داشت، باید مسیر حرکت‌های اجتماعی کلان هم تغییرات عمده کرده باشد. خیلی شبیه هم و نزدیک به هم است و اتفاقاً ما تکرار می‌کنیم. ما در این ۷۰، ۸۰ سال خودمان را تکرار می‌کنیم و اصلاً پیش نمی‌رویم. افراد قبل از انقلاب با افراد بعد از انقلاب خیلی متفاوت نیستند.

فقط اینکه افراد قبل از انقلاب، امروز خسته شده‌اند و اعلام خستگی می‌کنند، اما افراد نسل جدید خستگی را نمی‌فهمند، عقل‌شان هم به معنای عقل عملی نیست تا بتوانند محاسبه کنند که چه نتیجه‌ای در رفتارشان است. این‌ها به نتایج عمل خودشان توجه نمی‌کنند. ولی افرادی که از سن‌شان گذشته است به نتیجه عمل‌شان فکر می‌کنند و مثلاً می‌گویند چه اشتباهی کردیم.

اما در مجموع تفاوت‌های بنیادینی بین نسل‌ها قائل نیستم. با اینکه مطالعاتم در زمینه تغییر نسلی است، اما تغییرات بنیادی نمی‌بینم. بعضی افراد در جامعه می‌گویند نسل دهه ۸۰، نسل مبتذل بی‌اخلاقِ بی‌دین لاابالیِ مسئولیت‌ناپذیری هستند. نسل دهه ۶۰ به این شکل و...، اما به نظر من تفاوت عمده‌ای با هم ندارند. به خاطر اینکه تغییرات بنیادی ساختاری اتفاق نمی‌افتد. چون نسل‌ها به عنوان کارگزاران تغییر در متن به لحاظ ساختاری عاملیت و امکان عمل پیدا می‌کنند.

چون ساختار‌های خیلی تغییریافته‌ای نداریم، مساله اساسی جامعه ما همچنان مساله، امنیت، نظم، دموکراسی و بهبود شرایط زندگی است. یک خانواده تمام تلاشش را می‌کند پولش را جمع کند تا زندگی بهتری برای خود رقم بزند. وقتی پولش را جمع کرد پیر می‌شود از بین می‌رود، پولش هم از بین می‌رود. دوباره نسل بعدی به همین شکل و همین‌طور نسل‌های بعدی مدام تکرار می‌کنند.

این‌طور نیست که این انباشت ثروت وجود داشته باشد، بعد وقتی چهار نسلی که از یک خانواده است، این ثروت انباشت بشود تا نسل جدید بتواند تغییرات بنیادی در حوزه زندگی‌اش ایجاد کند. ما عموماً شاهد تلاش برای انباشت و از دست دادنیم. تلاش می‌کنند خانواده، پدر و مادر درست کنند. بعد از بین می‌رود، دوباره فرزندان راه را تکرار می‌کنند با همان هزینه و زحمتی که قبلی‌ها کشیدند تا اینکه انباشتی شود، متراکم شود و استمرار پیدا کند.

البته مسیر زندگی‌ها فرق می‌کند. نسل دیروز می‌گفت: من در ایران زندگی بهتری پیدا می‌کنم، نسل دهه ۸۰ می‌خواهد به خارج از کشور برود و زندگی کند. باز هم دغدغه‌شان همین است. وقتی با آن‌ها گفتگو می‌کنیم آن‌ها هم می‌خواهند زندگی بهتری بسازند و در جامعه‌ای زندگی کنند که در آن امنیت، احترام، نظم و انضباط و... وجود داشته باشد.

این‌طور نیست که این نسل می‌خواهد به هم بریزد یا نسل دیگری می‌خواهد کار دیگری انجام دهد یا... به طریقی مسائل ما نزدیک به هم هست.

اما آن در اینجا جواب نمی‌دهد، چرا؟ چون خود نسل قبلی می‌گوید به درد نمی‌خورد. پدرومادر‌ها هستند که امروز می‌گویند نمی‌شود در این کشور زندگی کرد نه فرزندان. این ایده پدرومادرهاست که به بچه‌ها القا شده نه فرزندان. والدین یواش می‌گویند، فرزندان بلند اعلام می‌کنند. والدین یک عمر با هم یواش صحبت می‌کنند که چه‌ها کرده‌اند، فرزندان صدای آرام پدرومادر‌ها را بلند اعلام می‌کنند.

من در بحث‌های نسلی که کار می‌کنم حرفم این است که در واقع بیش از آنکه نسل جوان عاملیت تحول داشته باشد، نسل میانی عاملیت تحول دارد. والدین نسل میانی هستند که تحول می‌آفرینند. یک خانم جوان خودش غصه نمی‌خورد، پدرومادرش غصه می‌خورند و به خاطر فشار پدرومادرش است که حرکت می‌کند و راه می‌آید، و الا خودش به تنهایی این کار‌ها را نمی‌کرد. فرزند من هم این کار را نمی‌کرد. این دغدغه من و ماست که فرزندان‌مان را پیش می‌برد. بعد یک جایی اعتراض و عصیان می‌کند که چرا مرا تحت فشار قرار می‌دهید.

اعتراض خود را چطور بروز می‌دهند؟

می‌گوید آنچه شما می‌خواهید ۲ چیز است: یکی اینکه من خودم پیش بروم و دیگر اینکه خواسته‌های شما را برآورده کنم؛ یعنی خواسته دوبل است. خواسته اول برای خودت می‌شود و خواسته دیگر چیزی است که من برای خودت می‌خواهم. فرض کنید در جامعه آزادتر به این سمت می‌رویم: می‌گوید ولم کنید! خودم هرچه خواستم! ولی در جامعه ما، چون خانواده مهم است و بچه‌ها به خانواده پیوند دارند و خانواده تعیین‌کننده است، و پول، ماشین، اقتصاد، هویت و شأن آن‌ها با خانواده توضیح داده می‌شود، خودشان به تنهایی نمی‌توانند. اگر دختری به تنهایی خانه بگیرد خود را بدنام جلوه می‌دهد. پسر هم همین‌طور. اما به خاطر اینکه بدنام نشوند کنار پدرومادر می‌ماند. پس باید هم خواسته‌های خودش را پیگیری کند هم خواسته‌های والدینش را. در این صورت به سرعت خسته می‌شود.

مشکل این است. همچنان‌که در نسل من هم، وقتی در موضع بودم، یکسری دغدغه‌های فردی داشتم و یکسری دغدغه هم پدرم، خاندانم و فامیلم داشت. جمع کردن آن‌ها برای من خیلی سخت بود. یک جایی توانستم هر ۲ را جواب دهم، ولی همه افراد نتوانستند. بعضی‌ها پایین افتادند، بعضی‌ها توانستند بالا بروند. اما اینکه هر ۲ را با هم جواب بدهید، هزینه بسیار زیادی دارد. چون پدر من می‌گفت: باید ال بشوی، اما خود من در این مناسبات دوستانه، رفقا، فامیل، مدرسه و محله موقعیت دیگری داشتم؛ مثلاً دوستم، یا همسایه یا فامیل یا کسانی که با من در یک گروه بودند مرا به کاری دعوت می‌کرد، ولی خانواده‌ام انتظار عجیبی از من داشتند. وقتی فاصله این ۲ زیاد می‌شود، من تحت فشار قرار می‌گیرم. اما جایی که به هم نزدیک می‌شد... الان هم همین وضعیت حاکم است.

به این نکته باید توجه کنیم که در جامعه امروز ما نسل جوان نسلی آزاد نیست. نسل به‌اختیار نیست. به قول رهبری آتش‌به‌اختیار نیست، حتی ایشان هم دعوت کرده که آتش‌به‌اختیار باشید. هیچ‌کدام حتی جوان در خانواده‌های در حال فرو ریختن، مذهبی، غیرمذهبی، پولدار، بی‌پول، طبقه متوسط و... آتش‌به‌اختیار نیست. ممکن است یکی ساعت ۹ شب به منزل برسد، یا یکی ساعت ۱۰ شب یا حتی یکی یک شب به منزل نیاید، ولی بالاخره باید بیاید و پاسخ دهد. بعد اگر نه، در این صورت مشکلاتی پیدا می‌شود که آن فرد در جامعه تنها می‌شود و اگر خانواده نداشته باشد کسی را ندارد.

پس مجبور است دوباره به منزل برگردد که دیرتر می‌آید و فکر می‌کند اگر دیرتر بیاید آزادتر است، من که زودتر می‌روم محدودتر هستم. در صورتی که اساساً این‌طور نیست. در هر حال باید بیاید و پاسخ دهد.

البته خانواده‌ها شیوه‌های متفاوتی در زمینه مدیریت فرزند دارند. این است که آزاد نیستند. آزادی خوب است یا بد، در این مورد بحثی نمی‌کنم و در موضع داوری نیستم، اما نسل جوان آزاد نیست. وقتی آزاد نیست پس در محدودیت خانواده است و با خانواده زیست می‌کند؛ بنابراین چه کسی در این خانواده عاملیت دارد؟ نسل میانی. نسل پیران که نیستند، پیر‌ها از کار افتاده‌اند، قدرت و حوصله ندارند و اساساً ناظر هستند. این نسل میانی است که داوری می‌کند، اتفاقا هزینه‌اش را هم این نسل می‌دهد. هزینه مالی، عاطفی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... همه هزینه‌ها را در خانواده ایرانی نسل میانی می‌دهد.

با این بحث اگر به سراغ نسل دهه ۶۰ پیش برویم، باید دید چه چیزی در فرهنگ جامعه ایرانی اهمیت دارد؟ فرهنگ نخبه یا فرهنگ عامه؟ فرهنگ عامه. اصلاً جامعه ایرانی جامعه ضدنخبه شده است. هم در حوزه دین و هم در حوزه علم ضدنخبه است. در سازماندهی و مدیریت کارشناسی هم ضدنخبه است.

باید پرسید دانشمندان علم را می‌چرخانند یا کنشگران سیاسی و مدیران؟ مدیران می‌چرخانند. در حوزه فرهنگ و سینما یک هنرپیشه‌ای به بلوغ می‌رسد و بعد گم می‌شود. کاری می‌کنیم که یک فیلم بازی می‌کند بعد مهاجرت کند. یک فیلمی در مورد شهاب حسینی دیدم که گفتند ایشان مهاجرت کرده است. ایشان هنرپیشه‌ای درجه‌یک است، ولی از این چرخه بازی خارج می‌شود.

در صورتی که این بازیگر یا آقای فروتن به لحاظ بازیگری درجه یک هستند. بعد یکسری دختر به واسطه چشم‌های رنگی و چهره زیبایشان می‌آیند و هنرپیشه سینما می‌شوند. این غلبه فرهنگ عامه بر حوزه سینما و تئاتر، در حوزه کتاب، دین و سیاست است. در سیاست به من بگویید سیاستمداران کشور را تعیین می‌کنند یا پوپولیسم‌هایی مثل عباسی که دائم فحش می‌دهند و سروصدا می‌کنند؟ یک سیاستمدار که حرف تند نمی‌زند، بی‌اخلاقی نمی‌کند، یک مشت پوپولیسم...

به هزار دلیل در جمهوری اسلامی فرهنگ پوپولیستی حاکم است تا فرهنگ نخبه‌گرایانه. وقتی فرهنگ نخبه‌گرایانه نیست، چرا نباید تتلو وسط بیاید؟

الان که این اتفاق رخ داده باید با آن کنار بیاییم؟

معلوم است که باید کنار بیاییم، نمی‌توانیم که او را بکشیم. در جامعه‌ای که اصل حوزه دین تغییر کرده و فرهنگ پوپولیستی حاکم شده است، انتظار ندارید تتلو بیاید؟ چرا تتلو نیاید؟ ۱۸ میلیون نفر که چیزی نیست، باید ۸۰ میلیون نفر او را تایید می‌کردند. قصه به دعوای بین فرهنگ نخبه‌گرایانه و فرهنگ عامه‌گرایانه و پوپولیستی برمی‌گردد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: تقی آزاد ارمکی شهاب حسینی شهاب حسینی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۶۵۰۸۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طهرانچی: دانشگاه آزاد اسلامی در پی نظام تعلیم و تربیت «احسن» است

به گزارش گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، نشست مدیران آموزشی دانشکده‌های تعلیم و تربیت و مدیران گروه علوم تربیتی معاونت علوم تربیتی و مهارتی دانشگاه آزاد اسلامی صبح امروز با حضور دکتر محمدمهدی طهرانچی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی به میزبانی واحد اصفهان برگزار شد.

دکتر طهرانچی در ابتدای این نشست با تبریک روز معلم گفت: خدا را شاکرم که در روز معلم در خدمت عزیزانی هستیم که در دانشگاه معلم هستند و بر جریان تعلیم و تربیت مدیریت می‌کنند. همکاران سما نماد معلمان دانشگاه هستند و این روز را به همه این عزیزان و اساتید تبریک می‌گویم. روز معلم، روز بزرگ و نماد شکر است.

وی با ارائه سخنرانی با موضوع «نظام تعلیم و تربیت احسن» گفت: حرکت به سمت نظام تعلیم و تربیت احسن، یک تحول اجتناب‌ناپذیر است که باید آن را جدی گرفت. در محیط مدرسه، ما درگیر علم هستیم اما دانش‌آموزان و دانشجویان درگیر حل مسئله و بالا رفتن خود هستند. این نظام، نردبانی است که ستون آن تعلیم و تربیت و دانش بوده و باید جایگاه خود را حفظ کند. 

 

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به اهمیت قلم و نقش معلمی، تصریح کرد: قلم نه تنها خود بلکه آنچه می‌نگارد نیز بسیار ارزشمند است؛ پس آنچه در اختیار ماست درواقع ابزار شریفی است چرا که خداوند به جای سایر ابزارها به قلم سوگند یاد کرده و می‌فرماید «ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ». پس ما با افتخار قلم در دست می‌گیریم و از آنچه می‌نگاریم، مراقبت می‌کنیم و شأن این قسم الهی را پاس می‌داریم، چرا که آنچه نگاشته می‌شود، نه تنها در قالب زمان و مکان؛ بلکه آثار فرازمان و فرامکان دارد و به همین دلیل نقش و جایگاه معلمی بسیار ارزشمند است چون ابزار آن مورد قسم الهی واقع شده است. در قرآن کریم همه سوگندها به مخلوقات الهی است و تنها یک قسم به چیزی است که انسان آن را خلق کرده و آن هم قلم است.

دکتر طهرانچی به آیه 80 سوره انبیاء اشاره کرد و گفت: خداوند در این آیه شریفه می‌فرماید معلم است و به داود یاد می‌دهد. این یعنی وقتی ما هم چیزی را یاد می‌دهیم، اراده حضرت حق را پیاده می‌کنیم. همچنین خداوند در مقابل آنچه به حضرت داود آموزش داد، می‌فرماید که تعلیم یک جهت فردی دارد و یک جهت اجتماعی که «لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ» به آثار اجتماعی تعلیم اشاره دارد و در پایان آیه نیز به شکرگذاری جامعه تأکید می‌شود. در این آیه شریفه خداوند علم و فناوری را برای کسی که مورد خطاب است، یاد می‌دهد اما مردم باید شاکر باشند. شکر نعمت وجود معلم یعنی این روز را نه تنها در دانشگاه بلکه در جامعه نیز باید گرامی بداریم. شکر معنای وسیعی دارد و یک وظیفه است؛ فقط زبانی نیست. البته معلمی این شأن را دارد که خداوند به او آموزش می‌دهد و او این آموزش را به دیگران منتقل می‌کند.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی خاطرنشان کرد: وقتی موسی (ع) به دنبال معلم می‌گشت، او را در سه ویژگی عبودیت خدا، محبت و مهرورزی و عالم بودن یافت. بنابراین یک معلم باید اول عبد خدا باشد و لطیف و مهربان و عالم باشد. معلمی که یادگیری خود را ادامه ندهد، معلم نیست. باید یک معلم همواره در حال آموختن باشد. اگر فردی اینچنین بود، باید شاگردی او را کرد.

وی افزود: هیچ اشکالی ندارد که شاگرد، معلم را به عنوان نردبان رشد خود ببیند چرا که علم مسیر رشد است و باید در آن شاگردی کرد تا بتوان از نردبان دانایی بالا رفت.

دکتر طهرانچی با اشاره به چرایی تغییر ساختار در حوزه تعلیم و تربیت، گفت: دانشگاه‌ها را می‌توان به دو نوع نخبگانی و اجتماعی تقسیم کرد که دانشگاه آزاد اسلامی در نوع دانشگاه گسترده و اجتماعی قرار می‌گیرد و با دانشگاهی مانند دانشگاه تهران که از جنس نخبگانی است، تفاوت دارد. سیر اولین اعزام‌های دانشجو به فرانسه به گونه‌ای بود که با علوم پایه و علوم انسانی کاری نداشتند و به همین دلیل ماحصل این اعزام‌ها، ترجمه و نظام دیوانی فرانسه شد اما در 16 آذر 1332 به صورت رسمی نظام علمی ایران از فرانسه به آمریکا تغییر یافت و از آن سال یک گروه مستشاری در وزارت فرهنگ ایران مستقر شدند و هر دانشگاهی که در کشور راه اندازی می‌شد، باید به تأیید این کمیته می‌رسید. به همین دلیل آنچه در نظام آموزش عالی وارد شد، یک مفهوم است که مانند گلخانه و تزئینی بود.

وی خاطرنشان کرد: اونیورسیته یک نهاد جامع و الگوی کوچکی از جامعه در حال ساخت غرب برای خلق و پیاده سازی مفاهیم راهبران فکری و سیاسی نظام سلطه در خلق تمدن غربی است و آنچه ما در دانشگاه‌ها به عنوان علم به آن می‌پردازیم، دانش (science) است که به آن در این دوره علم جدید می‌گوییم. در اروپا با تکیه بر میراث گذشتگان برمبنای نگاهی نو پدید آمد و پیشرفت کرد.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: همانطور که در تعریف دانش بیان شد، science تکیه بر میراث دارد اما ارتباط مستقیم با گذشته ندارد و به همین دلیل روانشناسی ادامه علم النفس یا علوم تربیتی در ادامه جریان تربیتی دوره اسلامی نیست بلکه همه اینها وارداتی هستند.

وی با اشاره به اجزای مختلف علم و با بیان اینکه علم دارای ساحت، لایه، مؤلفه، ابعاد، رابطه و کنشگران است و این در حالی است که ما فقط به کنشگران آن توجه داشته و گزاره‌ها را می‌بینیم و به همین دلیل بیان‌کننده گزاره‌های غربی شده‌ایم و کسی معلم تر است که گزاره‌ها را بهتر توضیح دهد، گفت: واقعیت این است که در نظام علمی به اهداف، روش، نظریه‌ها، رویکرد، مکاتب و سنت و قواعد حاکم توجه نداشته‌ایم و به همین دلیل در علم درگیر قوانین و مدیریت شده‌ایم و کاری با نظام، فناوری، ابزار، قالب، برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری نداریم. به همین دلیل تنظیم‌کننده جهت علمی کشورها فرانهادهایی به عنوان ژورنال‌های پژوهشی هستند که توسط بنیادهای بین المللی هدایت می‌شوند که نماد یکی از آنها (الزویر) درخت ممنوعه است.

دکتر طهرانچی ادامه داد: در واقعیت هم اگر نگاه کنیم، کدام رشته را می‌توانیم ببینیم که در کشور ما اجرایی می‌شود اما نمونه غربی ندارد؟ وقتی پیشنهاد راه‌اندازی رشته می‌دهیم، مستندات آن را می‌خواهند. همه اینها برای این است که ما نظام‌ها، قالب‌ها و... را از غرب وارد کرده‌ایم.

وی خاطرنشان کرد: جریان علم مانند قطار است و رئیس قطار و لکوموتیوران هرکس که باشد، قطار مسیر ریلی خود را طی می‌کند. آنچه در ذهن ماست، عبور از قواعد و نظامات است چرا که تاکنون نتیجه آن زیبا نبوده و این فلسفه نگاه ما در دانشگاه آزاد اسلامی است. به همین دلیل منطقه منازعه را در سیاست‌گذاری و سنت و قواعد حاکم بر نظام علمی قرار دادیم.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به نگاه غرب به علم، گفت: در دسته بندی علم غرب انسان، جامعه و طبیعت وجود دارد. البته در ابتدا فقط رابطه علم با انسان، طبیعت و جامعه دیده شده بود اما بعدها ارتباط طبیعت و جامعه هم در این نگاه لحاظ شد. با این حال، این دسته‌بندی یک سکولاریسم مطلق در علم است و خدای خالق رب العالمین در آن جایی ندارد. خداوند درباره این نوع نگاه در آیه 7 سوره روم می‌فرماید «يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ». واقعیت این است که نظام علمی ما در این قالب و مدل قرار دارد؛ با این تفاوت که کلاس‌هایمان را با بسم ا... و بنام خدا آغاز می‌کنیم اما در قالب مفاهیم و مدل‌های سکولاریسم غرب قرار گرفته‌ایم. واقعیت این است که با بسم ا... گفتن، علم الهی نمی‌شود همانطور که اگر حیوانی حرام‌گوشت را با بسم ا... ورو به قبله ذبح کنیم، حلال نمی‌شود.

وی افزود: ما در علم با مفاهیم انسان، شناخت، آموزش، یادگیری، پارادایم، مکتب فلسفی و جهان‌بینی مواجه هستیم و به هستی‌شناختی، انسان‌شناختی و معرفت‌شناختی توجه داریم که به آن دین‌شناختی هم اضافه کردیم اما دین در متن و هنگام پرورش نیست. به همین دلیل به مکاتب فلسفی غربی ازجمله رئالیسم، ایده‌آلیسم، طبیعت‌گرایی و... توجه کرده‌ایم.

دکتر طهرانچی با بیان اینکه نهاد تعلیم و تربیت، روش تدریس، برنامه‌ریزی درسی، رابطه استاد و دانشجو و... گزاره‌هایی مبتنی بر نظریه‌هایی است که در یک مکتب فکری تعیین می‌شود، گفت: اشکال ما این است که قرآن را مهجور گذاشته و به سراغ مکاتب فلسفی غرب رفته‌ایم.

وی با اشاره به آیه 30 سوره فرقان گفت: پیامبر (ص) گلایه می‌کند که قومش قرآن را مهجور گذاشته و از آن گذشته است (وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا). این در حالی است که قرآن کریم نسخه نجات‌بخش و شفابخش انسان‌هاست. پیامبر (ص) در حدیثی نیز می‌فرماید «أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ مَأْدُبَةُ اللَّهِ فَتَعَلَّمُوا مَأْدُبَتَهُ مَا اسْتَطَعْتُم‏». قرآن کریم در این حدیث، به عنوان تربیت‌کننده و فرهنگستان است؛ بنابراین ما باید مکتب قرآن و اهل بیت (ع) را شاگردی کنیم.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با تأکید بر اینکه مبانی اسلام دعوای علم و دین نیست؛ بلکه دعوای علم و ایمان است، گفت: خداوند متعال در آیه 11 سوره مجادله می‌فرماید « ... يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ». بدین معنی که خداوند مقام اهل ایمان و دانشمندان را در دو جهان رفیع می‌گرداند.

دکتر طهرانچی با اشاره به کتاب «إحصاء العلوم» فارابی اظهار داشت: ما در مدل و ساختار علمی خود، خداوند خالق رب العالمین را محور داشتیم و در آن رابطه انسان با خداوند، جامعه و طبیعت را تعریف کرده بودیم. در این دسته‌بندی، علم الهی به رابطه انسان با خداوند، علم مدنی به رابطه انسان با جامعه و علم طبیعی به رابطه انسان با طبیعت می‌پرداخت و آن بخش مربوط به انسان خلیفه الله هم، علم فقه و کلام و علم زبان، منطق و ریاضیات بود.

وی با بیان اینکه انسان دارای بینش، دانش، گرایش و توانش است، گفت: در نظام تعلیم و تربیت احسن باید به این چهار مقوله توجه داشته باشیم تا بتوانیم در منش و کنش تأثیرگذار باشیم. کنش یک عقبه دارد که دانش و همت است و دو بازوی فرصت و تهدیدکننده دارد که بینش و گرایش است. بنابراین اگر کسی در بینش به عالم آخرت باور نداشته باشد، مصداق «ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ» خواهد بود.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: همچنین اگر فردی دارای بینش، دانش و گرایش درستی باشد اما عزم و توانش نداشته باشد هم انسان موفقی نخواهد شد. به همین دلیل باید دانش، گرایش، بینش و مدلی برای توانش صحیح داشته باشیم تا سمع، ابصار و افئده یعنی دیدن و گرویدن ما درست باشد و توانایی داشته باشیم.

وی درباره اینکه چه چیزی را چگونه و در چه سنی آموزش دهیم، تصریح کرد: تاکنون مدارس مختلفی به عنوان مدارس شناختی و رفتاری راه‌اندازی شده‌اند اما سؤال این است که پشتوانه فکری و نظریه آنها کجاست. در اسلام، دوره‌های تربیت و رشد به سه دوره 7 ساله تقسیم می‌شود که 7 سال اول خانواده‌محور بوده و دوره سیادت کودک است، 7 سال دوم مربوط به آموزش ابتدایی و دوران تأدیب و آموزش بوده و 7 سال سوم که آموزش متوسطه و مقطع کارشناسی است، دوره تربیت اجتماعی و دوران وزارت جوان است. ما باید در مدل‌های تربیتی خود به این مفاهیم توجه داشته باشیم و از نامه 31 نهج البلاغه الگو بگیریم.

دکتر طهرانچی به کتاب دوم «مبانی تربیت» از مجموعه ادب الهی مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی اشاره کرد و گفت: ایشان با اشاره به آیه 6 سوره تحریم می‌فرمودند «در باب مرابطه با نفس، انسان هم باید در سازندگی خودش و هم در سازندگی دیگران وارد شود و نسبت به هردو مسئولیت دارد. مجموعه دلسوزی باید در سه رابطه اصول اعتقادی، مسائل اخلاقی و مسائل علمی باشد.» باید خودمان عبد خدا، مهرورز و عالم باشیم تا بتوانیم شاگردان را در مسیر اعتقادی، اخلاقی و علمی تربیت کنیم. 

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی خاطرنشان کرد: امیرالمومنین (ع) در حدیثی می‌فرماید «النّاسُ ثَلاثَةٌ: فَعالِمٌ رَبَّانِی وَ مُتَعَلِّمٌ عَلی سَبیل نَجاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ» بدین معنی که «مردم سه دسته‌اند: گروه اول دانشمندان الهی هستند که مربی مردمند، گروه دوم کسانی که خود فاقد دانش هستند ولی در سایه نور دانش دانشمندان حرکت می‌کنند و در پی تحصیل علم هستند و گروه سوم انسان‌هایی که نه خود راه را می‌دانند و نه از رهروان، راه را می‌پرسند. آدمهایی که نه خود عالمند و نه بر علم عالم تکیه می‌زنند.» همچنین امام کاظم (ع) می‌فرماید «لا عِلمَ إلاّ مِن عالِمٍ رَبّانِيٍّ و مَعرِفَةُ العالِمِ بِالعَقلِ» (علم جز از عالم ربّانى به دست نيايد و شناخت چنين عالمى به خِرَد است). استاد دانشگاه باید عالم ربانی و استاد مربی باشد.

وی با اشاره به وظایف تربیتی که در قرآن به آنها اشاره شده است، گفت: خداوند متعال در آیه 17 سوره لقمان به تربیت فرزندان، در آیه 132 سوره طه به فرزندان همفکر، در آیه 145 سوره اعراف به همه مخاطبان و در آیه 199 سوره اعراف نیز به همه هم‌کیشان وظایف تربیتی را برشمرده است.

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی خاطرنشان کرد: در نظام تعلیم و تربیت احسن، دانشگاه دارای چهار نظام تربیتی، علمی، فناوری و فرهنگی است که وظیفه جهت‌دهی دانشگاه با حوزه فرهنگ است. در چهره نوین دانشگاه آزاد اسلامی می‌خواهیم دانشگاهی جامعه‌پرداز در کنار جامعه دانش و حکمت بنیان داشته باشیم. در این مدل، دانشگاه دانش تخصصی و مهارتی را از طریق گروه‌های علمی و نظام پایه و عرصه ارائه می‌کند و برای برقراری ارتباط بین دانشگاه و جامعه، به دنبال تبدیل شدن به دانشگاه خلاق و نوآور هستیم تا از طریق دانایی و توانایی گروهی، با ایجاد دانشکده‌های موضوعی و شبکه نوآوری، بین دانشگاه و جامعه فرهیخته که دارای اقتصاد و امنیت است، پلی برقرار کنیم. با ایجاد این پل، جامعه به دانایی و توانایی اجتماعی می‌رسد که می‌تواند سبک زندگی ‌ساز بوده و حکمرانی در اقتصاد و امنیت داشته باشد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • قاسمی: استادان در هویت‌سازی و فرهنگ‌سازی اهتمام داشته باشند
  • رونمایی از کتاب «دنیای کسی را عوض کرده‌ای؟»
  • استادان در هویت‌سازی و فرهنگ‌سازی اهتمام داشته باشند
  • دانشگاه جزیره جدا از جامعه نیست/در آینده‌ای نزدیک شاهد تحولات بزرگی در جهان خواهیم بود
  • طهرانچی: دانشگاه آزاد اسلامی در پی نظام تعلیم و تربیت «احسن» است
  • هدف قرار گرفتن کشتی «سیکلادیس»با پهپاد «شهاب» نیروهای یمنی+ فیلم
  • واکنش به بازی شهاب حسینی در آخرین سریالش
  • آغاز به کار کنگره همکاری‌های دولت ،دانشگاه و صنعت در قم
  • زنان عالِم جایگاه ویژه‌ای در خودسازی و جامعه‌پردازی دارند
  • دولت با ایده‌هایی عملگرایانه سیاست‌های جمعیتی را تقویت کند